این مکالمهای بود که بین ما و دکتر العطار مرداد سال گذشته در حاشیه گفتوگو درباره واقعه غدیر و پژوهشهای ایشان در خصوص نهجالبلاغه رد و بدل شد و ولادت امیرالمؤمنین(ع) بهانهای شد تا این بار بهطور مشخص همین موضوع را محور اصلی گفتوگو با ایشان قرار دهیم.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر قیس بهجت العطار اشعار اصحاب شاخص امیرالمؤمنین(ع) همچون مالکاشتر نخعی، عمار یاسر و ... را بهطورمستقل در ۱۲عنوان کتاب با نام «سلسله دواوین الشعراء من اصحاب علی امیرالمؤمنین(ع)» برای هر یک منتشر کرده است.
همانطور که پیشتر گفته بودید مردم نمیدانند اصحاب حضرت، همچون مالکاشتر، عمار یاسر و بسیاری اصحاب نام آشنای تاریخی حضرت علی(ع) شاعر نیز بودهاند. به مناسبت ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) دوست داریم از انعکاس فضائل و مناقب حضرت در شعر اصحاب خاصشان برایمان بگویید.
بگذارید اول اینطور شروع کنیم که آیا میتوان شعر را از تاریخ جدا حساب کرد یا خیر؟ خیلی از افراد دستکم در جامعه عربی به شعر اهمیت نمیدهند؛ بیشتر شعر را به عنوان یک فرهنگ و تاریخ زبان و ادبیات عرب میپذیرند و این وجه را پررنگ میکنند. اما در خصوص تاریخ ائمه(ع) از منظر شعر کار نکردهایم. یعنی خیلی از شاعران شیعه تاکنون شعرهایشان چاپ نشده، اگر هم جمع شده خیلی منقح و مرتب نیست و پر از اشتباه و غلط منتشر شده، چرا؟ چون میگویند این شعر است و بود و نبودش چه فرقی میکند؟! این اشتباه است.
به نظر بنده و بسیاری از مورخان، شعر میتواند صادقتر از کتابهای تاریخی باشد. کاتب تاریخی ممکن است درباری باشد و در ازای مثلاً هزار دینار، تاریخ را خلاف واقع روایت کند.
در خصوص اشعار اصحاب امیرالمؤمنین(ع) باید چند نکته را مدنظر داشت. نخست اینکه اصحاب به دو معنا اطلاق میشود: یک معنیاش افراد دور و بر یک آدم است، افرادی که با امام بودند فارغ از اینکه میزان اخلاص و سطح ایمانشان چقدر بود؛ اینکه حضرت را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند یا امیرالمؤمنین را خلیفه اول و مظلوم میدانستند. منظور ما از اصحاب حضرت در «سلسله دواوین الشعراء من اصحاب علی امیرالمؤمنین(ع)» نه به معنای اول بلکه به معنای اصحاب خاص حضرت است. این اصحاب خاص نیز صرفاً جنگجو نبودند. شاید هیچکس نمیدانست مالکاشتر شاعر و از بزرگان شعر عرب است. در کتابهای ادبیات و نه فقط کتابهای مناقب و فضائل، در کتابهای حماسه ابوتمّام و حماسه بُحتری، بسیاری از شاعران از مالک اشتر تقلید کردهاند. به این شعر توجه کنید:
بَقَّیتُ وَفری و انحَرَفتُ عَنِ العُلی
و لَیقتُ أضیافی بِوجه عُبوسِ
إن لَم أشُنَّ علی ابنِ هندِ غارةً لم تخل یوماً من نهابِ نُفوسی
بعضی میگویند چرا مالک در این شعر در مورد معاویه، «ابنهند» را به کار برده در حالی که باید «ابنحرب» میگفت. ابنحجر عسقلانی انصاف به خرج داده و میگوید نسبت دشمن به مادرش دردناکتر است. بد نیست این را نیز توضیح دهیم که در فرهنگ عربی و فرهنگ اسلامی، اگر شخص را به مادرش نسبت دادند، دو معنا میدهد؛ یک وقت مادر طرف خیلی نجیب و سرشناس است و او را به مادرش نسبت میدهند تا از او تجلیل کنند؛ چنانکه شاعری، قریشیها را نسبت به حضرت علی(ع) تحریک میکرد و میگفت:
هذا إبنُ فاطمةَ الّذی أفناکم
این فرزند فاطمه (فاطمه بنت اسد) بود که شما را نابود کرد.
کاربرد دوم که یاران حضرت علی(ع) معمولاً این استفاده را درباره معاویه به کار میبرند «ابن هند» است. چرا؟ چون دامن هند لکهدار بوده و معنای این حرف این است که معاویه تو فرزند هندجگرخوار هستی.
این شعر از مالک هم خیلی زیباست. میجنگید و این شعر را میخواند. با اینکه او از حضرت علی(ع) چند سال بزرگتر است ولی حضرت را «أب» یعنی پدر خطاب میکند:
هذا عَلیٌ فی الدُّجی مِصباحُ / و هوَ وَلیٌ أزهَرٌ جَحجاحُ
ألسُنُنا فی مَدحِهِ فِصاحُ / و هو أبٌ برٌّ بِنا نَفّاحُ
از چه تعداد اصحاب امیرالمؤمنین(ع) شعر منتشر شده و چقدر از این افراد شعر داریم؟
در مورد اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع) مثل مالکاشتر، عمار یاسر، قیس بن سعد انصاری، سعید بن قیس همدانی، قیس بن عمر نجاشی که به او شاعر علی فی الصفین میگفتند، ابوالطفیل کنانی- که تا زمان مختار بود و در انتقام و خونخواهی امام حسین(ع) شرکت کرد- هاشم مرقال و چند تن دیگر، شعر ۱۲تن از آنها را در دیوانهای مستقل منتشر کردهایم. غیر از اینها، بیش از ۵۰۰تن از یاران حضرت علی(ع) را داریم که حدود دو تا ۶ قصیده بیشتر یا کمتر داشتهاند و مثلاً ۱۵ یا ۲۰ مورد نیست که بتوان بهطورمستقل در دیوانی منتشر کرد. در شعر همه این افراد هم مطالب معرفتی در خصوص حضرت علی و حسنین(ع) وجود دارد. خیلی خوب است این اشعار از همین نظر بررسی شود؛ مثلاً واژه «امیرالمؤمنین» در شعر شاعران آن زمان یا واژه «أب» به معنای «پدر» را میبینیم که مالکاشتر با اینکه از حضرت علی پیرتر است درباره حضرت به کار میبرند که اشاره به «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» است که از حضرت رسول(ص) نقل شده است. یا در خصوص واژه «وصی» بعضی میگویند این واژه ساختگی است و شیعیان وصی را ساختهاند؛ ولی ابنابیالحدید منصفانه حرف زده و گفته ما کل اشعار را گشتیم و دیدیم در آن زمان حضرت علی(ع)، «وصی رسولالله» نامیده میشده است. ضمناً «لسان العرب» که نویسندهاش ابنمنظور أفریقی مصری است درباره واژه «وصی» میگوید وصی به معنای اتصال است و از این رو حضرت علی(ع) به عنوان وصی شناخته میشود چون متصل به پیغمبر(ص) بود «لإتصال نسبه و سببه و هدیه و سمته برسول الله». این قسمتش قشنگ است که میگوید «هذا لقبه عند السلف الصالح» سلف صالح حضرت علی(ع) را اینچنین مینامیدند «و یقولوا فیه غیرهم لولا دعابة فیه» و غیر از سلف صالح در خصوص حضرت علی(ع) میگویند «اگر شوخطبع نبود سزاوار خلافت بود». خب قائل مقوله «لولا دعابة فیه» چه کسی است؟ خلیفه دوم و عمروبنعاص. این نکته را گفتم تا بدانیم ادبیات چقدر در روایت تاریخ مؤثر است. این از جمله دلایلی است که میگویند ابنمنظور شیعه است، حالا یا هفت امامی یا دوازده امامی.
پس به نقش شعر در تاریخ اشاره داشتیم که نمیشود اینها را از همدیگر جدا کرد، چرا که بعضی وقایع تاریخی را در کتابهای تاریخی جوری مینویسند که وقتی در ادبیات میگردید میبینید ادبیات جور دیگری است. مثلاً در کتابهای تاریخ خیلی از ویژگیهای حضرت علی(ع) را که پیغمبر(ص) یا مسلمانان میگفتند نمیآوردند! شما میدانید حسان بن ثابت چقدر در مورد حضرت علی(ع) شعر دارد؟ دستکم ۱۵قصیده دارد که هیچکدام در دیوانش نیامده است. کدامش را میآورند؟ مرثیهسراییاش برای خلیفه سوم را در همه دیوانهایش آوردهاند. این نقص بزرگی است؛ تمنا دارم اشعاری که در مصادر قدیمی است را مستند در دیوان حسان و نه بهطورجداگانه چاپ کنیم. علامه امینی نوشت و دیگران نوشتند، ولی دانشجوی عرب دیوان حسان را میخواند و نمیرود «الغدیر» را ببیند. اگر اینها را وارد دیوان حسان کنیم، جلو چشم دانشجویان قرار میگیرند.
مسئله بعدی این است که هیچکس نمیداند این اصحاب حضرت علی(ع) شاعر هستند. به این مناسبت باید اشاره کنم و بپرسم آیا میدانید امام حسن(ع) هم دیوان شعر دارد؟ باورتان میشود؟ نسخه خطی وجود دارد و مؤلفش نیز ابوالحسن مدائنی متوفی ۲۲۵ است. تا من تحقیق نکردم، همانطور بوده است. مظلومیت ائمه بهخصوص امام حسن(ع) همینقدر واضح است. چند قرن از شهادت امام حسن(ع) میگذرد که این نسخه خطی موجود است و هیچکس دربارهاش تحقیق نکرده بود. چقدر هم اطلاعات درزمینه افتخارات امام حسن(ع) و ذکر ننگهای دشمنان اهل بیت(ع) مثل عمروعاص و مروان داخل آن است. چقدر افتخار است که امام حسن(ع) این اشعار را گفته است. متأسفانه کسی از آن اطلاع نداشت. پس باید اصحاب حضرت علی(ع) به عنوان شاعر و ادیب هم شناخته شوند و آن را بررسی کنیم. یک نویسنده مصری به اسم احمد زکی صفوت خطبههای خطبای عرب را در «جمهرة خطب العرب» در سه جلد آورده ولی یک خطبه را هم از خطبههای یاران حضرت علی(ع) نیاورده است. این کار یا از نفهمی یا از دشمنی است و یا اینکه اصلاً مطلع نیستند. به یک نفر در نجف سفارش دادم که تاکنون یک جلد ۵۰۰ صفحهای مستدرکات خطبای یاران امیرالمؤمنین(ع) را درآورده است.
زمانی از من خواستند همین کتابها را برای تدریس دانشگاهی چکیده کنم. بحمدالله نیز همینطور شد ولی خوب جا نیفتاده است. به نظرم میشود این ۱۲کتاب و آن ۵۰۰نفر را در یک کتاب چکیده به عنوان کتاب درسی یا کمک درسی داشته باشیم، چرا که اینها چهرههای ادبی اعم از شعر، نفی، احتجاج و اینهاست. من خطبههای مالکاشتر را نیز جمعآوری کردهام که ۲۰سال پیش چاپ شده است. آن کتاب را نیز به روش نهجالبلاغه یعنی خطبههای مالکاشتر، نامههای مالکاشتر و کلمات قصار مالکاشتر تقسیم کردم. آنجا بیان کردم کجا مالکاشتر از حضرت علی(ع) متأثر شده و کجا به تعبیر امروزی «از استادش چیزی یاد گرفته» است.
تصویری که این اصحاب از امیرالمؤمنین(ع) در شعرشان دارند، چگونه است؟
این هم مسئله مهمی است. بعضی از امروزیها بهتازگی میگویند اینها آنگونه که فکر میکنیم همه شیعه و اثنیعشری و متعصب نبودهاند بلکه امام علی(ع) را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتهاند! میگفتهاند با هر کسی که بیعت شد، با او هستیم و علی هم فعلاً خلیفه است و ما از او دفاع میکنیم. این حرف خطرناکی است و میخواهند مطالب را قاطی کنند.
بله، بعضیها اینجوری هستند ولی آیا یاران حضرت همچون مالکاشتر هم اینطور بود؟ مالکی که حضرت در خصوص او میگفت: «کانَ لی کما کنْتُ لِرَسُولِ اللهِ» یا مثل عمار یاسر که رسولالله(ص) میفرماید: «مُلیء إیماناً مِن مَشاشه إِلی أخمَص قَدَمیه» از سر تا پا پر ایمان است. از این رو این کار را نیز کردم و در ابتدای هر کتاب اشعار یاران حضرت امیرالمؤمنین، کلام حضرت علی(ع) یا رسولالله(ص) را در خصوص آن فرد آوردم تا نشان دهم ایمان این فرد خالص است و دارند از حضرت علی(ع) به عنوان امام مفترض الطاعه و امام اول و مظلوم واقع شده دفاع میکنند نه به عنوان حاکم.
نمونههایی از این اشعار را برایمان میخوانید؟
اگر فضائل حضرت علی(ع) در شعر شاعران آن زمان دستهبندی شود خیلی خوب است. برای نمونه قیس بن سعد که در رکاب حضرت امیر(ع) در تمام جنگها حضور داشت و از یاران حضرت امام حسن(ع) بود در خصوص علی(ع) میگوید:
و عَلیٌ إمامُنا و إمامٌ لِسِوانا أتی بِهِ التَّنزیلُ
یَومَ قالَ النَّبی مَن کُنتُ مَولاهُ عَلیٌ مَولاهُ هذا دَلیلُ
إنَّ ما قالَهُ النَّبیُ عَلَی الأمَّةِ فَرضٌ ما فیهِ قالٌ و قیلٌ
اگر بخواهید این سه بیت را از نظر ادبی و عقایدی بررسی کنید چه درمیآید؟ کلی معارف در آن است.
یا عبدالرحمن بن حنبل که شیعه و از یاران حضرت علی(ع) است، علیه خلیفه سوم اعتراض کرد، شلاق خورد و دست آخر به کوه دماوند در ایران تبعیدش کردند. او میگوید:
عَلیٌ وَصیُّ المُصطفی و وَزیرُهُ / و أوَّلُ مَن صَلّی لِذِی العَرشِ وَاتَّقی
یا در شعر دیگری امیرالمؤمنین(ع) را به فرزند فاطمه بنت اسد بودن مدح کرده است.
وَ کانَ أمیرُالمؤمنینَ بنُ فاطِم بکِمُ إن عَرا خَطبٌ أبَرَّ و أرفَقَ
خزیمه بن ثابت، ذوالشهادتین، کسی که پیامبر(ص) شهادتش را دو شهادت به حساب میآورد در صفین در رکاب حضرت علی(ع) شهید شد. دشمنان اهل بیت(ع) گفتند دو نفر در تاریخ به اسم خزیمه بن ثابت انصاری داشتهایم! آن که با حضرت علی(ع) بوده، ذوالشهادتین نیست و فرد دیگری است! چرا؟ چون این، دو شهادت علیه معاویه و به نفع حقانیت حضرت علی(ع) میشود. خزیمه میگوید:
یا وَصیَّ النَّبی قَد أجلتُ الحَربُ الأعادی و سارتِ الأظعانُ
یا میگوید:
وَصیُّ رسولِ الله مِن دونِ أهلِهِ و فارِسُهُ قَد کانَ فی سالِفِ الزَّمَن
هاشم مرقال از دیگر اصحاب حضرت میگوید:
ذاکَ الوَصیُّ بِالهُدَی استَهَلّا / أوَّلُ مَن صَدَّقَهُ و صَلّی
یا در شعر دیگری:
هذا عَلیٌ أمیرُالمؤمنینَ بِهِ البیعَةُ قامَت فَإن جاءَت فَذا الوَطَرُ
واژههای «امیرالمؤمنین»، «وصی»، «غدیر»، «وصی المصطفی» و «وزیره» را ببینید؛ در همین چهار پنج بیت همه مطالب معرفتی در اشعار این اصحاب است.
ابوالطفیل کنانی نیز که بعداً از یاران مختار شد، میگوید:
أشهَدُ بِالله و آلائِهِ و آلِ یس و آلِ زُمَر / إنَّ عَلی بن أبیطالبٍ بَعدَ رَسولِ الله خیرُ البَشَر
یک مسئله دیگر عرض کنم و سخنانم را خاتمه بدهم و آن ادب تکلم با امام معصوم(ع) است. هر جا اسم حضرت آمد باید ادب کلام با معصوم را رعایت کنیم. اگر شما پیش رئیسجمهور یا یک وزیر بروید، کلی چاپلوسی کرده و کلمات مؤدبانه انتخاب میکنید. ما شیعهها باید این ادب کلام را یاد بگیریم و اگر شعرهای یاران حضرت علی(ع) را بگردید میبینید همهشان خیلی رعایت ادب میکردند.
در این اشعار، تبرّی هم بوده است؟
بله، تبری از دشمنان حضرت علی(ع) چه در جنگ و چه پیش از جنگ، خیلی در شعر مالکاشتر واضح است. تبری از طلحه و زبیر و معاویه و تمام شامیان و اصحاب جمل و تمام جریان خلافت در این اشعار وجود دارد.
خبرنگار: فاطمینژاد
نظر شما